جشن سبزه ها
سلام عزیزان دلم دیروز آخرین جشن سبزه های شما در مهد کودک بود ساعت سه بعدازظهر در پارک آزادی سالن آزادی جشن برگزار شد . بابا هم خیلی دلش می خواست در جشن حضور داشته باشه ولی به خاطر حسابرسی آخر سال ، مجبور بود تا پایان شب در دانشکده بماند و کارهایش را انجام دهد وقتی بابایی برای شما توضیح داد شماها به من گفتید مامان ، به بابا اصرار نکن چون گناه داره باید کاراشو انجام بده الهی قربون فهمتون برم خلاصه ما با عزیز جون قرار گذاشتیم و عزیز جون هم زحمت کشیدن و با ذوق اومدن در انجام مراحل جشن ، که شماها مشغول شعر خوندن روی سن بودید و عزیز جون قربون صدقتون می رفت بابایی هم اومد من که حسابی خوشحال شدم و شماها هم با دیدن بابای...